معرفي كتاب هاي فيزيك
به نام خدا
اين كتاب بصورت ماجراجويي جهت آموزش جهت يابي و مسير يابي روايت شده و روش هايي كه اقوام مختلف دنيا از آنها براي تعيين جهت و مسير حركت استفاده مي نمايند بيان شده است.

به نام خدا
اين كتاب بصورت ماجراجويي جهت آموزش جهت يابي و مسير يابي روايت شده و روش هايي كه اقوام مختلف دنيا از آنها براي تعيين جهت و مسير حركت استفاده مي نمايند بيان شده است.

| سینه از آتشِ دل در غمِ جانانه بسوخت | آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت | |
| تنم از واسطهی دوریِ دلبر بگداخت | جانم از آتشِ مِهرِ رُخِ جانانه بسوخت | |
| سوزِدل بین که ز بس آتش اشکم، دل شمع | دوش بر من، ز سر مهر، چو پروانه بسوخت | |
| آشنایی نَه، غریب است که دلسوز من است | چون من از خویش برفتم، دلِ بیگانه بسوخت | |
| خرقهی زُهد مرا آب خرابات ببرد | خانهی عقل مرا آتش میخانه بسوخت | |
| چون پیاله، دلم از توبه که کردم، بشکست | همچو لاله جگرم بی مِی و خُمخانه بسوخت | |
| ماجرا کم کن و بازآ! که مرا مَردُمِ چشم | خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت | |
| ترک افسانه بگو حافظ و مِی نوش دمی! | که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت |
به نام خدا
من که از آتش دل چون خم می در جوشم مهر بر لب زده خون میخورم و خاموشم
قصد جان است طمع در لب جانان کردن تو مرا بین که در این کار به جان میکوشم
من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم
حاش لله که نیم معتقد طاعت خویش این قدر هست که گه گه قدحی می نوشم
هست امیدم که علیرغم عدو روز جزا فیض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
خرقه پوشی من از غایت دین داری نیست پردهای بر سر صد عیب نهان میپوشم
من که خواهم که ننوشم بجز از راوق خم چه کنم گر سخن پیر مغان ننیوشم
گر از این دست زند مطرب مجلس ره عشق شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشم